بیتابیتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

گل خوشرنگ بیتا

آخرین ماهگردت

سلام دخترم، برگ گلم، بیتای نازنینم، داریم نم نمک به تولد یک سالگیت نزدیک میشیم تا امروز 11 ماهو 6 روز   از روزای زندگیمونو پر از مهر و مهربونی کردی......      کلمه های که تازگی ها میگی"رفت" "اکه هی" "آب"  "دای" قربون حرف زدنت کی مامان میگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟       وقتی میگم بیتا نیست          و بعدش ....   دالییییییییییییی       هر جا که خنک باشه خودتو میچسبونی اونجا       ...
28 مرداد 1393

سفر به روستای پالنگان و کرمانشاه

تعطیلات عید فطر رفتیم مسافرت دختر ناز مامانی    سلام عزیزم عمو بهمن این چن روز تعطیلاتو با زنعمو جون مژده که شما عاشقشی از عراق اومدن پیشمون بهمون پیشنهاد داد که باهم بریم ی جا مسافرت تو اینتر نت سرچ کردیم گفتیم ببینیم کجا خوش آب و هواس روستای پالنگان رو انتخاب کردیم فردا صبحش بار و بندیلو بستیمو رفتیم دم غروب رسیدیم اولش با خودمون گفتیم بسم الله اینجا کجاس دیگه ولی ی کم جا افتاد برامون هیچ خیلی هم خوش گذشت دلمون نمیخواست بیایم   فقط دلت آب بازی میخواست 10 دست لباس راحتی برات برده بودم، کم بود برات     ...
14 مرداد 1393

اولین عید فطر بیتای نازم

  عیدت مباررررررررررررررررررررک   دخترم آش دندونی درست کردم برات شب عید همگی خوردیم خودتم زیاد خوردی نوش جونت مامان جان        فرشته ها دومین دندونتم آوردن    هورااااااااااااااااااااااااااااااااا قربونت برم که اینقده بی قراری میکنی     درد و بلات به جون مامان   وقتی میگم دندونت کو اینطوری نشونش میدی ......     از دست کارای مامان و بابام                ...
11 مرداد 1393

تو این پست همه جوره عکس هست ...

سلام گل مامان تا یادم نرفته 10 ماهو 10 روزگیتو تبریک  میگم  توت فرنگی خوشمزم     بیتا جون عروسکتو ببوس           وقتی ظرف میشورم ..... میای کمکم میکنی     بابا جون بهت میگن " ناز پا" حقم داره خب     عشقولانه با دایی حسن        وقتی میای تو آشپزخونه سراغ لباسشویی     و بعدشم ....     ب سفارش مامان اسماء جونم سمیه دوست خوبم    ...
2 مرداد 1393
1342 13 30 ادامه مطلب
1